سر خط خبرها

دکتر احمد کرمی استاندار ایلام در دولت چهاردهم؛ فرصت‌ها و چالش‌های ناشی از کانون‌های اثرگذاری، برای توسعه استان

استاندار ایلام به خوبی می‌داند نهاد یا کانون به عنوان مرکز قدرت و اثرگذاری، نقش کلیدی در شکل‌گیری و تثبیت فرآیندهای اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی دارد ...

دکتر احمد کرمی استاندار ایلام در دولت چهاردهم؛ فرصت‌ها و چالش‌های ناشی از کانون‌های اثرگذاری، برای توسعه استان

بیانیه جبهه پیشرفت، رفاه و عدالت استان ایلام

اردیبهشت۱۴۰۴

 

دکتر احمد کرمی استاندار ایلام در دولت چهاردهم، اهل و آشنا با تحمل و تعادل و یک هنرمند در عرصه همگرا کردن نیروهاست. شاید همین خصیصه باعث شد که نیروهای واگرای استان را در خصوص استاندارشدن ایشان به تعامل و رضایتمندی  برساند.

 

استان ایلام و کانونهای اثرگذاری

مدل رفتار و کنش اجتماعی در جوامع به گونه‌ای است که این امر، با شکل‌گیری کانون‌های اثرگذاری یا قدرت صورت می‌گیرد.  این کانون‌ها می‌توانند متنوع باشند اما خصوصیت همه آنها "در استان ایلام" این است که نوعی تلاش، برای ایجاد یک قلعۀ فکری یا ایدئولوژی ساختاری، در آنها دیده می‌شود، یعنی دارای مرزبندی مشخص‌اند و نسبت به آن وفادار و محافظه‌کارند و درهای گشاده ندارند.  این کانون‌ها در مراحل ابتدایی شکل‌گیری خود هستند و معمولاً قبل از آنکه به تعامل با دیگران بیندیشند به دنبال حفظ اثرگذاری اجتماعی خود هستند. شکل‌گیری این کانون‌ها به لحاظ چیستی می‌تواند مثبت باشد زیرا نوعی نهاد اجتماعی در نظام مدرن محسوب می‌شوند، اما از آنجا که عملکرد آنها ممکن است تابعی از کنش‌های سنتی و رفتار قبیله‌ای باشد، می‌توانند به موانعی برای توسعه استان تبدیل شوند و این  زمانی است که منافع گروهی و احتمالاً محفلی را بر منافع جمعی و مردم استان ترجیح دهند.

 

نمایندگان مجلس، احزاب و تشکل‌ها و نهادهای انتخاباتی، نهاد روحانیت و ائمه جمعه و گاهاً نیروهایِ نظامی و حتی در مواردی رسانه‌ها و برخی عوامل دیگر، عمده گروههایی هستند که در استان ایلام به شکل‌گیری این کانونهای قدرت اقدام می‌نمایند. این کانون‌ها زمانی که نتوانستند در دولت سیزدهم به تفاهم برسند گزینه‌های بومی استان برای استانداری را "مبتدیانه و ناشی از نوعی کم‌تجربگی" از دست دادند، اتفاقی که در دولت چهاردهم عکس آن صورت گرفت و  این در نوع خود یک پیشرفت محسوب می‌شود.

 

کانون یا نهاد، اثرگذاری و توسعه/ سه واژه کلیدی

سه واژه کانون یا نهاد، اثرگذاری و توسعه هرکدام مفاهیم مهم و مرتبط در زمینه‌های مختلفی مانند رشد فردی، سازمانی، یا اجتماعی هستند.

 

کانون، نقطه مرکزی، نهاد یا محل تمرکز و جایگاهی است که فعالیت‌ها یا توجهات روی آن متمرکز می‌شود. در این مفهوم، «کانون یا نهاد» به عنوان محلی یا ساختاری تعبیه شده است که محل تجمع و جمع‌آوری نیروهای غیر هم‌جهت است، یعنی افرادی، یا گروه‌هایی که اهداف یا دیدگاه‌های متفاوتی دارند. هدف از این کار، احتمالاً، ایجاد یک فضای هماهنگی، همفکری و مدیریت تنوع فکری است که می‌تواند به نوعی مدرن‌سازی و نوآوری و شاید کسب فرصت برای اثرگذاری و قدرت منجر شود.

 

در این چارچوب، «کانون یا نهاد» نقش مرکزی در فرآیند جمع‌آوری و سازماندهی نیروها دارد تا بتواند در مسیر توسعه، برنامه‌ریزی و اصلاحاتِ مدرن، مشارکت فعال داشته باشد. این نوع نهادها معمولاً در فرآیندهای تغییر و پیشرفت اجتماعی، اقتصادی یا فرهنگی اهمیت زیادی دارند.

 

این سه مفهوم، در کنار هم نقش مهمی در فرآیندهای رشد، توسعه و تغییر در استان دارند. ابتدا باید در یک بخش یا موضوع، کانونِ تمرکز مشخص شود، سپس اثرگذاری آن نقطه یا فعالیت اهمیت پیدا می‌کند، و در نهایت، هدف، رسیدن به توسعه، یعنی بهبود و پیشرفت است.

 

استاندار ایلام به خوبی می‌داند نهاد یا کانون به عنوان مرکز قدرت و اثرگذاری، نقش کلیدی در شکل‌گیری و تثبیت فرآیندهای اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی دارد. حضور و مشارکتِ فعال در این نهادها باعث تقویت اثرگذاری و قدرت می‌شود، چرا که این عناصر زمینه‌ساز فعالیت و تغییرات مثبت یا منفی در ساختارهای جامعه هستند.

 

اگر چنین نهادها یا کانون‌هایی در قالب یا پارادایم خاصی قرار نگیرند یا در آن کار نکنند، طبیعی است که در پارادایم یا ماتریکس دیگر یا مقابل، فعالیت‌های مشابه یا حتی معارض، شروع به شکل‌گیری می‌کند. یعنی رقابت و تعارض‌های قدرت، در نبود یک مرکز منسجم برای هدایت و مدیریت، سرریز می‌شود و فعالیت‌های مخالف یا جایگزین به وجود می‌آید.

 

این روند نشان می‌دهد که قدرت، نقش‌آفرینی، و مشارکت در نهادها، کلید بقاء و تاثیرگذاری در ساختارهای اجتماعی است، و نبود آنها ممکن است منجر به ظهور رقیب‌ها و تغییر در توازن قدرت شود.

 

کار یک فرمانده تاحدودی ممانعت از تغییر در توازن قدرت در یک مقطعِ خاص در راستای حرکت سیستم است. یک مدیر و رهبرِ مؤثر، نقش مهمی در حفظ توازن قدرت و مقاومت در برابر تغییرات خواسته یا ناخواسته ایفا می‌کند، اما هدف اصلی او اغلب ایجاد تعادل و هماهنگی است، نه صرفاً جلوگیری از تغییر. در واقع، رهبر ماندگار و اثرگذار باید بتواند: تغییرات لازم و مثبت را مدیریت کند، مقاومت‌ها را کاهش دهد و توازنی مطلوب بین ثبات و نوآوری برقرار کند.

 

پس البته ، نقش مدیریت در ممانعت از تغییر‌ها نیست بلکه در هدایت تغییرات به سمت مثبت، تثبیت نقاط قوت، و کاهش بی‌نظمی است. ولی، در مواردی، مقاومت در برابر تغییر به عنوان ابزار حفظ توازن و ثبات هم به کار می‌رود، تا زمانی که تغییرات ضروری و استراتژیک نباشند.

 

دولت وفاق در ایلام

شاید ظهور و پیدایش دولت وفاقِ ملی در کشور و به تبع آن در استان ایلام، یکی از مهم‌ترین اتفاقات بعد از شکل‌گیری انقلاب اسلامی قابل توصیف باشد، که اهمیت آن تاکنون بر بسیاری پوشیده مانده است. در یک تعریف از هزاران،  وفاق به معنی ایجاد توازن در گرایش‌های موجود در کشور و استان به نفع منافع ملی و استانی است. در سایه وفاق ملی و وفاق نیروها در استان علی‌رغم وجود سلایق مختلف و گوناگونی اندیشه‌ها، این امر مانع از تفرقه و اختلاف‌های بنیانکنی می‌شود که برای جامعه می‌تواند خسارت بار توصیف شود.

 

با شکل‌گیری دولت چهاردهم در استان با شعار وفاق ملی، اصل کارآمدی ساختار و سیستم باید در صدر تمام برنامه‌ها قرار گیرد و استاندار بایستی بیشترین قدرت مانور را در سازماندهی مثبت و جامع نیروها در استان در این راستا داشته باشد، به نحوی که خروجی سازمانهای رسمی و غیر رسمی قدرت و اثرگذاری در استان به سود مردم و رشد و توسعۀ جامعه باشد. این اتفاقی است که یک محصول جمعی محسوب می‌شود و کمتر کسی را می‌توان یافت که مدعی باشد کارنامه‌ای بهتر از استاندار ایلام در این مدت می توانست از خود به جا گذاشته باشد و البته  همه باید آگاه، صبور و مراقب باشند.  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نظرات ارسال نظر