شکافهایِ متراکم در جامعۀ ایران و سهگانۀ : انقلابیون، براندازان و ساختارگریانِ میانهرو
بحرانهایِ پیاپی سیاسی و اقتصادی که در سالهای اخیر بر جامعۀ ایران سایه افکنده، تبعات فراوانی را با خود به همراه آورده است. افزایش فشار بر طبقات محروم، کوچک شدن طبقه ...
شکافهایِ متراکم در جامعۀ ایران و سهگانۀ : انقلابیون، براندازان و ساختارگریانِ میانهرو
محمد رهبری
پژوهشگر جامعه شناسیِ سیاسی
با اندکی تلخیص و تصرف
بحرانهایِ پیاپی سیاسی و اقتصادی که در سالهای اخیر بر جامعۀ ایران سایه افکنده، تبعات فراوانی را با خود به همراه آورده است. افزایش فشار بر طبقات محروم، کوچک شدن طبقه متوسط، رشد بیاعتمادی به نیروها و نهادهای سیاسی و ناامیدیِ مفرط نسبت به بهبود وضع موجود از جمله این تبعات هستند که اقشار مختلفی از مردم را در بر گرفته است.
در نتیجه این وضعیت، میتوان ادعا کرد که شکافهای متراکمی بر جامعه ایران سایه انداخته و به تشدید شکافهای قومی، مذهبی، جنسیتی و سنی دامن زده است.
شواهد نشان میدهد محتوای شبکههای اجتماعی، بستر مناسبی برای مطالعۀ این شکافها هستند. در یک طرف، حامیان وضع موجود قرار دارند که به اسم دفاع از ارزشها، خود را انقلابی مینامند و هر کس را که در این گروه نباشد، طرد میکنند.
در طرف دیگر، طرفداران براندازی هستند که به اسم دفاع از آزادی، خواهان تغییر نظام سیاسی بوده و هر آن کس که چنین خواستهای نداشته باشد را مزدور مینامند. در واقع هر دو گروه، مخالفان خود را طرد کرده و به رسمیت نمیشناسند.
در میان این دو گروه نیز، افرادی هستند که اگرچه از وضع موجود دفاع نمیکنند، اما راه حل دیگری را میپسندند و راهی میانه را دنبال میکنند. این راه حل معمولاً مبتنی بر تغییر و تحولات درونساختاری است.
اگر در محتوای موجود اجتماعی عمیقتر شویم، میبینیم که نیروهای میانهرو، که نهایتاً توان جلوگیری از قطبی شدن فضای سیاسی را دارند، صدای به مراتب ضعیفتری نیز دارند.
این امر در وهله اول نتیجه بحرانهای سیاسی و اقتصادی این سالهاست که بسیاری را از هرگونه اصلاح ناامید کرده است.
یکی از ویژگیهای مشترک دو گروه انقلابی و برانداز که در بالا ذکر شدند، ادبیات خشمآلود یا تمسخرآمیزِ آنها نسبت به مخالفان است.
پژوهشها نشان میدهد ادبیات اخیر به تقویت صدای دوگانه انقلابی- براندازی بخصوص در شبکههای اجتماعی، که معمولاً ادبیاتی طردآمیز و خشمآلود دارند منجر میشود.
یکی از نتایج نامطلوب این فضا ، ترس نیروهای میانه در ابراز نظر است، به این جهت که مورد حمله از طرف این دوگانه قرار میگیرند و درون «مارپیچ سکوت» گرفتار میشوند و این امر آنها را به عدم موضعگیری وا میدارد.
از سوی دیگر شبکههای اجتماعی فقط از طریق تضعیف نیروهای میانهرو، به افزایش دوقطبی در جامعه کمک نمیکنند. پدیده اتاق پژواک echo chamber نیز به این امر دامن میزند.
اتاق پژواک توصیفی از وضعیتی است که در آن فرد فقط باورها و اطلاعات همسو با عقاید خودش را میشنود. گفته میشود که در شبکههای اجتماعی، این پدیده بسیار رواج دارد چرا که افراد اکثراً کسانی را دنبال میکنند که با عقایدشان همسو هستند و به همین خاطر درون یک چرخه بسته مدام، محتوایی را میشنوند که با عقایدشان همراستاست.
به همین جهت درون شبکههای اجتماعی، عمدتاً افراد در جریان دیدگاههای مخالف قرار نمیگیرند و این تصور برایشان پیش میآید که اکثریت، عقاید خودشان را داشته و در نتیجه کمتر پذیرای عقاید مخالف خود هستند.
ایوان دیلکو از پژوهشگران مرتبط با این حوزه در مقالهای توضیح داده است که ما خودمان را کمتر در معرض اطلاعاتی قرار میدهیم که برایمان چالش برانگیزند و اینگونه بر عقایدمان تعصب بیشتری پیدا میکنیم.
#محمد_رهبری
#ساختشناسی_جامعه_ایران
#حامیان_وضع_موجود
#طرفداران_براندازی
#میانهروها_با_ادبیات_تغییر_و_تحولات_درونساختاری
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures