الگوئی برای همه چشم انداز ها وسیاست گذاریها/ الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت
اگر قراراست ما از غرب یادبگیریم، یاد می گیریم شاگردی هم می کنیم، اما ...
باسمه تعالی
الگوئی برای همه چشم انداز ها وسیاست گذاریها/ الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت
مقدمه :
یکی از انتظاراتی که از رهبری و زعامت انقلاب اسلامی وجوددارد تبیین چشم اندازها وراهبردهاست. راهبردها دراینجا قبل از آنکه در طبقه برنامه ریزی کلان تعیین و تعریف گردد در جریان بلوغ تئوری توحیدی دینی و فلسفی انقلاب شکل می گیرد. شاید عنوان راهبرد اول ، فوق راهبرد و راهبرد همگی رابتوان از دل عبارت "راهبرد" بیرون آورد و آن زمانی است که راهبرد به خود معنای هستی بگیرد.
هرگز عبارت ساده ای نیست که رهبری انقلاب ضرورت تحول در سیستم ها را مطرح سازد بخصوص وقتی که ما بدانیم ساختار وسیستم دارای معنای متفاوتی هستند.
«ما باید توسعه و پیشرفت را بازشناسى کنیم . ایدهپردازى کارى نیست که در اتاقهاى دربسته و در خلأ انجام بگیرد. برخی مقاومت می کنندومی گویند سابقه نداشته است این رانمی شناسیم. پیشرفت باید بر مبانى نظرى و فلسفى اسلام و مبانى انسانشناختى اسلام استوار باشد. پیشرفتى که محورش انسان است و انسان در آن تحقیر نمی شود . اگر قراراست ما از غرب یادبگیریم، یاد می گیریم شاگردی هم می کنیم، اما ...» این نکات هرچند ممکن است به صورت یکجا تازه به سمع مارسیده باشد ، اما بخش هائی از دیدگاههای رهبر انقلاب هستند.
بدون تردید اگر روح تحول در جمع جامعه بخصوص نخبگان ساری گردد زمان رسیدن کوتاه وسرعت افزایش می یابد. وجود این دیدگاهها در نظام اسلامی ودر سطح رهبری آن کمتردردنیا قابل مشاهده است . سیستمی که برای خود ارزیابی و تحول از واحدها وارگانهای درونی خویش استمداد می خواهد ودراین راه آنها را به نوعی اندیشمندی و استقلال فکر تشویق می نماید. این دیدگاه هم مایه قدردانی است و هم موجب تعالی جامعه اسلامی ایران و لازم است درک و تداوم یابد .
براستی سخن از رویکردی است است که زمان راشناخته است ، هدف رامی داند و می داند این جمع در کدام مرحله از توانائی و بلوغ است و خوراک متناسب اندیشه او چیست؟ ومی داند باید علم را ودین را و فلسفه را برای زمان پیراست بدون آنکه نه به علم ودین و نه فلسفه آسیب رسد ونه زمان از آنها به ستوه آید.
اولین نقطه نظرات متمرکز رهبری انقلاب در خصوص الگوی جدید پیشرفت برای ایران اسلامی که بعدها مشخصاً الگوی اسلامی ـ ایرانی نام گرفت مربوط به سالهای میانی دهه سوم پیروزی انقلاب اسلامی ایران است که عمدتاً این دیدگاهها درجمع های دانشگاهی و حوزوی ایراد شده است.
به نظرمی رسد علاوه بر اهتمام رهبری انقلاب به اصل "ضرورت تحول در سیستم وخودارزیابی " که خود یک نقطه قوت ویژه برای آن است ومعمولاً طرح آن ازسوی جایگاهی که به لحاظ حقیقی وحقوقی در شکل گیری و ثبات همان سیستم نقش های اساسی وکلیدی برعهده داشته است ، خودیک ارزش است ، نحوه بیان این رویکرد ازسوی رهبری انقلاب به فراخور مخاطب دارای مراحل منظم قابل ردیابی وبه عبارتی دیگر دارای یک سیرگفتمانی است :« جان کلام، این است که ما باید توسعه و پیشرفت را بازشناسى کنیم، ببینیم براى کشور ما، براى جامعهى ما، مدل پیشرفت چیست ؟».
دراین سیر گفتمانی در آغازضمن تأکید بر تحول به عنوان سنت الهی وضرورتی برای پیشرفت ، به مقطع زمانی طرح دیدگاههای معتقد به ضرورت تحول اشاره می شود و مقطع اخیرانقلاب را مقطعی برای کارهای بزرگ مشخص می سازد که این امرنیازمند ایده پردازی است : «کارهاى بزرگ از ایدهپردازى آغاز میشود ،این ایدهپردازى کارى نیست که در اتاقهاى دربسته و در خلأ انجام بگیرد».
اما ازسوی دیگراین اهتمام به امر تحول همراه با پاسداشت میراث دیروز است : «البته این به معناى این نیست که ما تازه مىخواهیم پیشرفت را شروع کنیم، لذا الگو براى پیشرفت میخواهیم؛ نه، پیشرفت در کشور ما با انقلاب و با نهضت انقلابى شروع شد. امروز علاوه بر این که خودِ تشکیل نظام جمهورى اسلامى یک تحول بزرگ، یک پیشرفت شگفتآور و عظیم بود که یک حکومت موروثىِ کودتائىِ فاسدِ وابسته را یک ملتى بتواند تبدیل کند به یک حکومت مردمى، که هیچ تحولى از این بالاتر نیست و خودِ این، بزرگترین تحول و بزرگترین پیشرفت بود».
سیر تحول این اندیشه دراین مرحله به نگرانی از چالش ها می رسد وباذکر گرایش های غلط درموردپیشرفت ، عدم خود باوری وگرفتاری در طلسم فکرغربی ازسوئی وتعصب و عدم توجه به اقتضاء زمان به عنوان چالش ثانی ذکرمی گردد :« از یک طرف هم در نقطهى مقابل، کسانى بودهاند و هستند که با هر نوع نوآورى و تحولى مخالفت کردهاند؛ به اسم اینکه این سابقه ندارد، این را نمىشناسیم، این را نمیدانیم، به این مشکوکیم».
تعریف و تبیین مبانی شکل گیری و محتوای درونی این طرح تحول مرحله بعدی اقدام است که به این ترتیب گفتمان به مرحله تبیین ساختارسازی وبخش اصلی می رسد. انسان الهی به عنوان محور الگوی پیشرفت معرفی می شود :« ما باید پیشرفت را با الگوى اسلامى - ایرانى پیدا کنیم. این براى ما حیاتى است. چرا میگوئیم اسلامى و چرا میگوئیم ایرانى؟ اسلامى به خاطر اینکه بر مبانى نظرى و فلسفى اسلام و مبانى انسانشناختى اسلام استوار است. چرا میگوئیم ایرانى؟ چون فکر و ابتکار ایرانى، این را به دست آورده؛ اسلام در اختیار ملتهاى دیگر هم بود. این ملت ما بوده است که توانسته است یا میتواند این الگو را تهیه و فراهم کند. پس الگوى اسلامى ایرانى است. پیشرفتى که محورش انسان است و انسانى که داراى بُعد معنوى قوى است و انسانى که علم و دنیا و ثروت و فعالیت زندگى را وسیلهاى قرار مىدهد براى تعالى روحى و رفتن به سوى خداى متعال، این پیشرفت با آن پیشرفت خیلى متفاوت است».
سوالی که دراینجا درنقشه چند ساله گفتمان طرح می گردد این است که دستیابی به شاکله ومفاهیم الگوی اخیروطراحی آن برعهده چه کسانی است ودرنهایت مقصد عالی این الگو دستیابی به کدام افق است ؟پاسخ به این سؤال مرحله نهائی موضوعی است که دراین متن از آن به عنوان سیرزمانی وگفتمانی تبیین طرح الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت یاد کرده ایم. بابررسی بیانات رهبرمعظم انقلاب پاسخ دریافت می شود :« مدلسازى و الگوسازى، کار خود شماست؛ یعنى کار نخبگان ماست. در تحقیقات دانشگاهى باید دنبالش بروند، بحث کنند و در نهایت مدل پیشرفت را براى ایران اسلامى، براى این جغرافیا، با این تاریخ، با این ملت، با این امکانات، با این آرمانها ترسیم و تعیین کنند و بر اساس او، حرکت عمومى کشور به سوى پیشرفت در بخشهاى مختلف شکل بگیرد. راه حلى که بر اساس این مقدمات وجود دارد، این راه حل را شما باید پیدا کنید. شما باید به نتیجه برسید، به این استنتاج برسید، اما آنچه که من میتوانم به عنوان راهنمائى و راهبرد کلى به شما عرض کنم، تلاش و مجاهدت جوانانه و پیگیر است».
اما آنچه که دراین الگو به عنوان افق طرح مشخص می گردد بیانگر عمق ساختاری وفلسفی آن است که شاید لازم است بیشترین تأمل دراین بخش صورت گیرد : «پیشرفت کشور و تحولى که به پیشرفت منتهى میشود، باید طورى برنامهریزى و ترتیب داده شود که انسان بتواند در آن به رشد و تعالى برسد؛ انسان در آن تحقیر نشود. هدف، انتفاع انسانیت است، نه طبقهاى از انسان، حتّى نه انسانِ ایرانى. پیشرفتى که ما میخواهیم بر اساس اسلام و با تفکر اسلامى معنا کنیم، فقط براى انسان ایرانى سودمند نیست، چه برسد بگوئیم براى طبقهاى خاص. این پیشرفت، براى کل بشریت و براى انسانیت است. نقطهى تفارق اساسى، نگاه به انسان است. در این نگاه کلان، مخاطب کیست؟ مخاطب، همهى افرادند. استقرار عدالت و روابط صحیح، خواسته شده است. از چه کسانى؟ از همهى افراد. یکایک افراد جامعهى بشرى در همین نگاه کلان، مخاطبند؛ یعنى وظیفه و مسئولیت دارند. ایجاد عدالت، ایجاد حکومت حق، ایجاد روابط انسانى، ایجاد دنیاى آباد، دنیاى آزاد، بر عهدهى افراد انسان است. در این نگاه مىبینید انسان همهکارهى این عالم است؛ هم مسئول خود و تربیت خود و تعالى خود و تزکیه و تطهیر خود، هم مسئول ساختن دنیا. این نگاه اسلام است به انسان».
مقام معظم در پایان بخشی از توجهات اجرائی طرح را مشخص می کند. به بیان دیگر اینکه این الگو برای افراد جامعه چه برنامه ای دارد ؟ و با توجه به تعدد مراکز پژوهشی که به دنبال تحقیق وپژوهش های هم کاسه باطرح هستند نسبت آنها باالگوی اخیر چگونه است؟ رهبر انقلاب دراین خصوص می فرماید :« قصد داریم یک باور همگانى در درجهى اول در بینِ نخبگان، بعد در همهى مردم به وجود بیاید که بدانند دنبال چه هستیم و به کجا میخواهیم برسیم و بخشهاى گوناگون نظام بدانند چه کار باید بکنند.اگر ما توانستیم به حول و قوهى الهى، در یک فرایند معقول، به الگوى توسعهى اسلامى - ایرانىِ پیشرفت دست پیدا کنیم، این یک سند بالادستى خواهد بود نسبت به همهى اسناد برنامهاى کشور و چشمانداز کشور و سیاستگذارىهاى کشور. یعنى حتّى چشماندازهاى بیستساله و دهساله که در آینده تدوین خواهد شد، باید بر اساس این الگو تدوین شود؛ سیاستگذارىهائى که خواهد شد - سیاستهاى کلان کشور - باید از این الگو پیروى کند و در درون این الگو بگنجد».
باتعیین شورای عالی الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت حدود پنج سال ایده پردازی وگفتمان سازی وارد مراحل جدید می گرددکه امیداست به کمال دردستیابی به این الگومنجر گردد.
نکته : مطالب داخل «...» عیناً از بیانات مقام معظم رهبری که در خصوص الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت دردانشگاههای کشور ایرادگردیده، نقل شده است.
دکتر یونس احمدی